Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Careers
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3096 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
boat lanes
U
خط سریال هجوم قایقها درعملیات اب خاکی ستون قایقهای هجوم کننده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
assaulted
U
مرحله هجوم درعملیات اب خاکی هجوم کردن
assault
U
مرحله هجوم درعملیات اب خاکی هجوم کردن
assaults
U
مرحله هجوم درعملیات اب خاکی هجوم کردن
boat diagram
U
دیاگرام محل قایقها درعملیات هجومی اب خاکی
amphibious assault ship
U
ناومخصوص هجوم اب و خاکی
assault area diagram
U
نمودار مشخصات منطقه هجوم عملیات اب خاکی
infestant
U
هجوم کننده
invasive
U
هجوم کننده
alien species
U
نابومی هجوم کننده
[گیاه شناسی]
exotic
U
نابومی هجوم کننده
[گیاه شناسی]
invasive exotic
U
نابومی هجوم کننده
[گیاه شناسی]
invasive species
U
نابومی هجوم کننده
[گیاه شناسی]
neophyte
U
نابومی هجوم کننده
[گیاه شناسی]
boat group
U
ناو گروه قایقها در عملیات اب خاکی
army landing forces
U
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات اب خاکی نیروی زمینی پیاده شونده در ساحل
shore party
U
گروه پیشرو ساحلی درعملیات اب خاکی
invasion
U
هجوم
invasions
U
هجوم
infestation
U
هجوم
offence
U
هجوم
offenses
U
هجوم
offense
U
هجوم
assault
U
هجوم
infestaion
U
هجوم
inbreak
U
هجوم
assaulted
U
هجوم
assaults
U
هجوم
strength group
U
گروه عمده قوای دریایی درعملیات اب خاکی
component command
U
قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
raids
U
هجوم اوردن
raiding
U
هجوم اوردن
raided
U
هجوم اوردن
infested
U
هجوم کردن در
inroad
U
تعدی هجوم
raid
U
هجوم اوردن
inrush
U
هجوم بداخل
swarms
U
هجوم اوردن
influx
U
ورود هجوم
infest
U
هجوم کردن در
scrouge
U
هجوم اوردن
infests
U
هجوم کردن در
invade
U
هجوم کردن
invaded
U
هجوم کردن
invades
U
هجوم کردن
invading
U
هجوم کردن
infesting
U
هجوم کردن در
influxes
U
ورود هجوم
onset
U
هجوم اصابت
assailable
U
هجوم پذیر
assails
U
هجوم اوردن بر
assailing
U
هجوم اوردن بر
assault schedule
U
برنامه هجوم
assault phase
U
مرحله هجوم
assault force
U
نیروی هجوم
assault fire
U
تیر هجوم
assault echelon
U
رده هجوم
fly strike
U
هجوم مگس
rushed
U
هجوم بردن
assault waves
U
موجهای هجوم
rushing
U
هجوم بردن
assailed
U
هجوم اوردن بر
swarmed
U
هجوم اوردن
assail
U
هجوم اوردن بر
rush
U
هجوم بردن
swarm
U
هجوم اوردن
throngs
U
هجوم ازدحام کردن
thronging
U
هجوم ازدحام کردن
thronged
U
هجوم ازدحام کردن
insectile
U
در معرض هجوم حشرات
throng
U
هجوم ازدحام کردن
preassault
U
اقدامات قبل از هجوم
rush
U
حمله کردن هجوم با عجله
rushed
U
حمله کردن هجوم با عجله
rushing
U
حمله کردن هجوم با عجله
they poured toward that city
U
سوی ان شهر هجوم کردند
touchdowns
U
درعملیات اب خاکی پیاده شدن اولین گروههای موج هجومی در ساحل
touchdown
U
درعملیات اب خاکی پیاده شدن اولین گروههای موج هجومی در ساحل
spate
U
تعداد خیلی زیاد هجوم بی مقدمه
breakaway
U
هجوم وحشیانه گله گوسفند و گاو رم
there is a rush for the papers
U
مردم را برای خرید روزنامه هجوم میکنند
serials
U
سریال راهپیمایی یااب خاکی سری
serial
U
سریال راهپیمایی یااب خاکی سری
fleets
U
گروه قایقهای شرکت کننده درمسابقه
fleet
U
گروه قایقهای شرکت کننده درمسابقه
metastasis
U
هجوم مرض گسترش میکرب مرض
air force component
U
نیروی هوایی شرکت کننده درعملیات مشترک یا صحنه عملیات
navy component
U
نیروی دریایی شرکت کننده درعملیات مشترک یا صحنه عملیات
army component
U
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
waiting position
U
ایستگاه انتظار قایقهای گشتی سریع السیر حالت انتظار یااماده باش قایقهای گشتی
to scramble for something
U
هجوم کردن با عجله برای چیزی
[با دیگران کشمکش کردن برای گرفتن چیزی]
port
U
مداری که داده موازی در کامپیوتر به سریال تبدیل میکند تا امکان دستیابی سریال فراهم کند
range markers
U
علامت تعیین کننده مسیر عملیات اب خاکی در شب
attack transport
U
ناوحمل و نقل شرکت کننده درنیروی اب خاکی
chalk
U
سریال حرکت سریال بار
chalked
U
سریال حرکت سریال بار
chalks
U
سریال حرکت سریال بار
chalking
U
سریال حرکت سریال بار
interfaces
U
مداری که داده موازی را در کامپیوتر به سریال تبدیل میکند و برعکس تا به داده سریال امکان ارسال یا دریافت از وسایل دیگر بدهد.
interface
U
مداری که داده موازی را در کامپیوتر به سریال تبدیل میکند و برعکس تا به داده سریال امکان ارسال یا دریافت از وسایل دیگر بدهد.
army commander
U
فرمانده نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات فرمانده قسمت زمینی
tractor group
U
گروه ناوچههای اب خاکی مخصوص پیاده کردن نفرات و خودروهای شنی دار اب خاکی
boat wave
U
موج قایقها
assault craft
U
ناوچههای هجومی اب خاکی قایق نفربرهجومی اب خاکی
antiamphibious minefield
U
میدان مین ضد اب خاکی یا ضدعملیات اب خاکی دشمن
backlog
U
ستون فقرات تقویت کننده
backlogs
U
ستون فقرات تقویت کننده
convoy leaver
U
ناوهای ترک کننده ستون
boat rendezvous area
U
منطقه تجمع قایقها
jeheemy
U
جرثقیل سنگین برای بیرون کشیدن قایقها از گل
naval landing party
U
تیم اب خاکی نیروی دریایی تیم اماده کردن ساحل برای عملیات اب خاکی
operation research
U
تحقیق درعملیات
chalk number
U
شماره سریال بار هوایی شماره سریال حرکت هوایی
chalk commander
U
فرمانده سریال حرکت هوایی فرمانده سریال بار هوایی
amphibious task group
U
گروه ماموریت اب خاکی گروه رزمی موقت اب خاکی
quadruple scylls
U
مسابقه قایقهای 4 نفره
pairs
U
مسابقه قایقهای 2نفره
parachute spinnaker
U
بادبان سه گوش قایقهای تفریحی
yaghtman's anchor
U
لنگر قایقهای بادی کوچک
yaght racing
U
مسابقه قایقهای بادباندار یاموتوردار
boat flotilla
U
ناو گروه قایقهای هجومی
pilaster
U
هرچیزی شبیه ستون یا استوانه دیواریا جرز ستون نما
moving pivot
U
نفر لولای گردش ستون چرخش لولایی حرکت یک ستون
Composite Order
U
[شیوه ی ترکیبی ستون سازی رمی با ستون های پیچکی تزئین شده]
pilaster
U
شبه ستون ستون چهارگوش یانیمدایره در بدنه بنا
herma
U
ستون هرمس :ستون سنگی چارپرکه پیکربربالای ان بود
boat rendezvous area
U
منطقه الحاق قایقهای ناو گروه
meter rule
U
مقررات مربوط به ساختن قایقهای بادی
eustyle
U
[دهنه بین ستون ها بر حسب قطر ستون]
baluster
U
ستون کوچک گچ بری شده ستون نرده
blocked
U
[ستون، نیم ستون و پشته بند محافظ]
holed
U
نقطه شروع مسابقه قایقهای موتوری سوراخ
last chance rule
U
مقررات مربوط به اجتناب ازتصادم با قایقهای دیگر
holes
U
نقطه شروع مسابقه قایقهای موتوری سوراخ
holing
U
نقطه شروع مسابقه قایقهای موتوری سوراخ
hole
U
نقطه شروع مسابقه قایقهای موتوری سوراخ
marinas
U
لنگرگاه یاحوضچه مخصوص توقف قایقهای تفریحی
marina
U
لنگرگاه یاحوضچه مخصوص توقف قایقهای تفریحی
break bulk point
U
نقطه تقسیم اماد کشتی به داخل قایقهای کوچکتر
personal column
ستون فردی ستون خصوصی در روزنامه
rudder post
U
ستون تیغه سکان یا ستون پاشنه
there is many a slip between the cup and the lip
<proverb>
U
از این ستون به آن ستون فرج است
columna rostrata
U
[ستون های توسکانی با پایه ستون]
cells
U
دریک صفحه گسترده کدی که موقعیت یک خانه را با سط ر و ستون مشخص میکند. معمولاگ سط رها شماره گذاری شده اند و ستون ها بر حسب حروف الفبا هستند
cell
U
دریک صفحه گسترده کدی که موقعیت یک خانه را با سط ر و ستون مشخص میکند. معمولاگ سط رها شماره گذاری شده اند و ستون ها بر حسب حروف الفبا هستند
column
U
در نرم افزار پردازش کلمه میله وضعیت که در پایین صفحه است که بیان کننده موقعیت نشانه گر نسبت به ستون ها در صفحه است
columns
U
در نرم افزار پردازش کلمه میله وضعیت که در پایین صفحه است که بیان کننده موقعیت نشانه گر نسبت به ستون ها در صفحه است
sighting bar
U
ستون درجه ونک مگسک میله ستون درجه دستگاه نشانه روی اموزشی
from pillar to post
U
از این ستون بان ستون
band of shaft
U
[چنبره سر ستون اطراف ستون ها]
tabulates
U
مرتب کردن متن در ستون هایی با حرکت نشانه گر به هر ستون جدید به صورت خودکار همان طور که متن تایپ میشود
tabulated
U
مرتب کردن متن در ستون هایی با حرکت نشانه گر به هر ستون جدید به صورت خودکار همان طور که متن تایپ میشود
tabulate
U
مرتب کردن متن در ستون هایی با حرکت نشانه گر به هر ستون جدید به صورت خودکار همان طور که متن تایپ میشود
angle-leaf
U
[یکی از چهارشاخه، گوشه ستون ها یا برگ های بیرون زده کنده کاری شده در ته ستون های معماری قرون وسطی]
serials
U
سریال
serial
U
سریال
march outpost
U
نگهبان ستون راهپیمایی پاسدار ستون طلایه یا جلودارستون راهپیمایی
pace setter
U
نفر یا خودرو نافم ستون موتوری نافم ستون راهپیمایی
pace-setter
U
نفر یا خودرو نافم ستون موتوری نافم ستون راهپیمایی
pace-setters
U
نفر یا خودرو نافم ستون موتوری نافم ستون راهپیمایی
hard port
U
فرمان سمت را به سمت مغناطیسی تغییر دهید درعملیات دریایی
serial
U
ارسال سریال
fiscal station
U
تاسیسات سریال
serials
U
ارسال سریال
situation comedy
U
کمدی سریال
situation comedies
U
کمدی سریال
serial numbers
U
شماره سریال
serial number
U
شماره سریال
control officer
U
افسر کنترل ستون موتوری افسر کنترل کننده
chalks
U
شماره سریال حرکت
chalking
U
شماره سریال حرکت
serialist
U
داستان نویس سریال
chalked
U
شماره سریال حرکت
chalk
U
شماره سریال حرکت
cadre strength column
U
ستون مربوط به استعدادپرسنل یکان ستون استعدادپرسنل کادر
trail formation
U
ارایشات ستون راهپیمایی ارایش حرکت در ستون راهپیمایی
piled
U
ستون ستون لنگرگاه
pile
U
ستون ستون لنگرگاه
line haul
U
زمان لازم برای حمل بار به وسیله ستون زمان حمل باریا زمان حرکت ستون موتوری
bubble cap plate column
U
ستون تقطیر بشقابک فنجانک دار ستون تقطیر با بشقابک وفنجانک حباب
musical instrument digital interface
U
واسط سریال که قط عات الکترونیکی را بهم وصل میکند
serial
U
قطعه الکترونیکی که داده سریال را به موازی تبدیل میکند
serials
U
قطعه الکترونیکی که داده سریال را به موازی تبدیل میکند
acentrous
U
فاقد ستون پشتی فاقد ستون فقرات
socle
U
پایه ستون برامدگی پایه ستون وامثال ان
chalk troops
U
سری افراد یا یکانهایی که بایستی با یک سریال هوایی حرکت کنند
null
U
مدار یا کابلی که به دو کامپیوتر امکان ارتباط از طریق پورت سریال میدهد
modem
U
مدار یا کابلی که به دو کامپیوتر امکان ارتباط از طریق پورت سریال میدهد
packets
U
کامپیوتر مخصوص که داده سریال را از ترمینال آسنکرون به حالی که در امتداد بسته ها
packet
U
کامپیوتر مخصوص که داده سریال را از ترمینال آسنکرون به حالی که در امتداد بسته ها
byte
U
ارسال بایتهای داده پیاپی بیتهایی که به صورت سریال یا موازی قابل ارسالند
aux
U
مخفف برای پورت ارتباطی سریال تحت کنترل سیستم عامل DOS
bytes
U
ارسال بایتهای داده پیاپی بیتهایی که به صورت سریال یا موازی قابل ارسالند
slip
U
روش ارسال ترافیک شبکه TCP/ IP روی خط سریال مثل اتصال مودم تلفن
slipped
U
روش ارسال ترافیک شبکه TCP/ IP روی خط سریال مثل اتصال مودم تلفن
slips
U
روش ارسال ترافیک شبکه TCP/ IP روی خط سریال مثل اتصال مودم تلفن
mundane
U
خاکی
worldly
U
خاکی
amphibious
U
اب خاکی
earthly
U
خاکی
amphibious pack
U
تک اب خاکی
Recent search history
Forum search
2
Some of my translations are missing !
1
WHAT IS THE MEANING OF HANANEH
1
wooden poles
1
confinement factor
1
معنی lead lag compensator
4
express, overexpression
1
The generator is maintaining its terminal voltage at 1.0 p.u. under voltage regulator action.
2
پن مرطوب کننده
2
پن مرطوب کننده
1
Oem
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com